مسأله ۱۸۶۷ ـ امر به معروف و نهی از منکر، در صورتی واجب میشود که انجام دادن معروف واجب، و انجام دادن منکر حرام باشد، و در این صورت امر به معروف و نهی از منکر واجب کفائی است، و اگر بعضی از افراد به این وظیفه عمل کنند، از دیگران ساقط میشود، ولی بر همه لازم است که اگر با فعل حرام و ترک واجبی مواجه شدند بیتفاوت نباشند، و انزجار خود را با گفتار و کردار ابراز نمایند و این مقدار واجب عینی است.
و از حضرت امیر المؤمنین علیه السلام چنین آمده است که: «أمرنا رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم أن نلقی أهل المعاصی بوجوه مکفهرّة».
«رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم به ما دستور داد که با گناهکاران با صورتی درهمکشیده مواجه شویم».
در صورتی که انجام دادن معروف مستحب است ـ نه واجب ـ و انجام دادن منکر مکروه است ـ نه حرام ـ امر به معروف و نهی از منکر، نیز مستحب است.
و در امر به معروف و نهی از منکر باید حیثیت و شخصیت خلافکار در نظر گرفته شود، که به او اذیت و اهانت نگردد، همچنین نباید خیلی سخت و دشوار گرفت که سبب انزجار او از دین و برنامههای دینی شود.
مسأله ۱۸۶۸ ـ در وجوب امر به معروف و نهی از منکر باید شرایط زیر وجود داشته باشد:
۱ ـ شناخت معروف و منکر ولو به طور اجمال. بنابراین بر کسی که معروف و منکر را نمیشناسد، و آنها را از همدیگر تشخیص نمیدهد، امر به معروف و نهی از منکر واجب نیست، بلی گاهی برای امر به معروف و نهی از منکر کردن یاد گرفتن و شناختن معروف و منکر، واجب میشود.
۲ ـ احتمال تأثیر در شخص خلافکار. بنابراین اگر کسی میداند که سخن و گفته او اثر ندارد، مشهور بین فقهاء آن است که در این صورت وظیفه ندارد، و امر به معروف و نهی از منکر بر او واجب نیست، ولی احتیاط واجب آن است که کراهت و ناراحتی خود را از کارهای ناشایسته خلافکار بهر طوری که ممکن است اظهار نماید، هرچند بداند که در او اثر نخواهد داشت.
۳ ـ قصد ادامه کارهای ناشایسته و خلاف از شخص خلافکار. بنابراین شخص خلافکار چنانچه نخواهد کارهای خلاف خود را تکرار کند و دوباره مرتکب شود، امر به معروف و نهی از منکر واجب نیست
۴ ـ معذور نبودن شخص خلافکار در کارهای زشت و خلاف خود، با اعتقاد اینکه کار زشتی که انجام داده حرام نبوده، بلکه مباح بوده، و یا کار خوبی که ترک کرده واجب نبوده است.
بلی اگر منکر از کارهایی باشد که شارع مقدّس هرگز به وقوع آن راضی نیست ـ مثل قتل نفس محرّم ـ جلوگیری از آن واجب است، هرچند انجام دهنده معذور باشد، و حتّی مکلّف هم نباشد.
۵ ـ ضرر جانی یا آبرویی و یا مالی ـ به مقدار قابل توجّه ـ شخص امر کننده به معروف و نهیکننده از منکر را تهدید نکند، و مشقّت و دشواری غیرقابلتحمل وجود نداشته باشد، مگر اینکه کار معروف ـ خوب ـ و منکر ـ بد ـ بهقدری نزد شارع مقدّس مهم باشد که باید در راه آن ضررها و دشواریها را تحمّل نمود.
اگر به خود امر به معروف و نهی از منکر کننده ضرر متوجّه نشود، ولی بر کسان دیگر از مسلمین ضرر جانی، یا آبرویی، و یا مالی معتنابه متوجّه گردد، امر به معروف و نهی از منکر واجب نمیشود، که در این صورت اهمّیت ضرر و آن کار مقایسه میگردد که گاهی در صورت ضرر هم امر به معروف، و نهی از منکر ساقط نمیشود.
مسأله ۱۸۶۹ ـ امر به معروف و نهی از منکر دارای مراتبی است:
۱ ـ اظهار انزجار درونی و قلبی، مانند روگرداندن، و سخن نگفتن با شخص گناهکار.
۲ ـ با زبان، و به صورت وعظ و ارشاد.
۳ ـ إجراءات عملی، از قبیل کتک زدن و حبس نمودن.
و لازم است ابتداءً از مرتبه اوّل یا دوّم شروع را انتخاب کند.
و اگر اظهار انزجار قلبی و زبان ـ مرتبه اوّل و دوّم ـ مؤثر واقع نشد نوبت میرسد به مرتبه عملی، و احتیاط واجب آن است که در انتخاب مرتبه سوّم ـ اجراءات عملی ـ از حاکم شرع اجازه بگیرد. و لازم است عمل را از آنجا شروع بکند که ناراحتی و اذیت آن کمتر است، و اگر نتیجه نگرفت با اعمال سختتر و شدید اقدام نماید، ولی نباید به حدی برسد که سبب شکستن عضوی و یا مجروح شدن بدن باشد.
مسأله ۱۸۷۰ ـ وجوب امر به معروف و نهی از منکر، بر هر مکلّف نسبت به خانواده و نزدیکان شدیدتر است، بنابراین اگر کسی در خانواده و نزدیکان خود نسبت به واجبات دینی، از قبیل نماز، و روزه و خمس و... بیتوجّهی و سبک شمردن احساس نماید، و نسبت به ارتکاب محرّمات ـ از قبیل غیبت، و دروغ و... بیمبالاتی و بیباکی ببیند، باید با اهمّیت بیشتری، با مراعات مراتب سهگانه امر به معروف و نهی از منکر، جلو کارهای زشت آنها را به بگیرد، و آنها را با انجام کارهای خوب دعوت نماید.
ولی نسبت به پدر و مادر احتیاط واجب است که با ملایمت و نرمی آنها را راهنمایی بکند و هیچوقت با خشونت با آنها روبرو نشود.